شخصی وارد مسجدی میشود برای اقامه ی نماز .
در اول نماز موبایلش زنگ میخورد
زنگ موبایلش هم یکی از ترانههای معروف قدیمی است
مرد با اضطراب و پریشانی گوشی را ساکت و با شرم و دلهره نمازش را خواند.
بعد از نماز، نمازگزاری بطرفش میرود
و با حالتی حق به جانب و نگاهی تحقیر آمیز و با لحنی نصیحتگرانه میگوید :
تو که نماز خوانی:oops:
اینجا هم خانه خداست:oops:
این چه آهنگیه رو موبایلت گذاشتی:evil:
تو مسجد از مردم شرم نمیکنی😱
از خدا نمیترسی 😱
معصیت در خانه ی خدا 😱:evil:
یعنی نمیترسی از غضب خدا ؟ :oops:مرد سرش را پایین انداخت:| .
هیچی نگفت:(.
اون آمدن شد آخرین به مسجد آمدنش،
دیگر از نام مسجد و آمدن به مسجد هم استرس داشت
…… زمان گذشت……
همان شخص
*روزی دیگر به قهوه خانهای رفت .
ناگهان شیشه قلیون از دستش افتاد و شکست*:oops:.
مرد پریشان و شرمنده شد:oops: خواست معذرت خواهی و جبران کند .
صاحب قهوه خانه بطرفش آمدو گفت:
هیچ ایرادی نداره☺️
پیش میاد :)،
خودت را اصلا ناراحت نکن😍
فدای سرت:)
شکست که شکست😍
همین رفتار صاحب قهوه خانه باعث شد اون مرد مشتری دایمی اش شود
فراموش نکنیم اصل جاذبه و دافعه در زندگی، شغل و اعتقادات؛ اخلاق و انسانیت است
اخلاق و انسانیتِ ما با ادعا و نصیحتِ دیگران به اثبات نمیرسد بلکه در نحوهی کردار و کلام ماست که نمودار میشود
با مهربانی ولطافت میتوان قلبها را بدست آورد اما با تندخویی و سرزنش هرگز
مواظب دلها باشیم