#معدن_زغال_سنگ… #واقعیت_غم_انگیز_دیگر
در نزدیکی روستایمان یکی از هم محلی های ما که خیلی ثروتمند هست #معدن_زغال_سنگی دارد که اکثر جوان های محلمان و آن حومه بخاطر نبود کار و شرمنده نشدن جلوی خانواده در این معدن مشغول به کار هستند…دو تا از دایی های خودمم در این معدن کار میکنند. متاسفانه اصلا ایمنی ندارد…داییم میگفت همه معدن ها یه راه ورود و یه راه خروج دارد که هر وقت کوه در حال ریزش هست از راه خروجی بشود فرار کرد، این معدن فقط راه ورود دارد، داییم میگفت هر روز که وارد معدن میشویم احتمال برگشتمون خیلی ضعیف هست، وقتی این مسئله رو به رئیس معدن گفتند،میدانید چه گفت؟!
گفت اگر دوست ندارید کار نکنید از اینجا بروید…چون مطمئن هست که کار پیدا نمیشود تا این بندگان خدا بروند…و با حقوق کمی که چند ماه در میان به آنها می دهد مجبور هستن بمانند…در #روز_کارگر امسال یه کارگر 30 و… ساله به خاطر#ریزش_معدن از دنیا رفت…بنده خدا تازه یک ماهی بود که توانسته بود یک اتاق نو بسازد و بعد از چند سال زندگی در یک اتاق گلی به خانه ی نو برود…و نمی دانست خانه ای نو تر در انتظارش هست…:’(:’(:’(