ميرسد سوار سبز، از کرانه هاي دور
از عصر جمعه شد، گاه وعده ظهور
چشمهاي منتظر، جادههاي بيعبور
باز در سکوت محض، آه ميکشم تو را
بغضهاي کهنه را، باز ميکنم مرور
آه پشت اين غروب، شب نشسته در کمين
رجعتي دوباره کن، اي طلايهدار نور
کي به يمن مقدمت ميرسد بهار عشق
فصل سبز عاطفه، فصل شادي و سرور
با تو رفت از اين ديار، هرچه نام عشق داشت
باز با نگاه تو عشق ميکند ظهور
ميوزد نسيم عشق، از ديار آفتاب
ميرسد سوار سبز، از کرانه هاي دور